نقش روزه در سلامت روان و جسم
کارشناسان مسایل اسلامی بر این باور اند که تمام دستورات قرآنی و قوانین الهی بر اساس مصالح و مفاسد نازل شده اند و هریکی از آنها فلسفه و حکمتی دارد که آفریدگار یکتا بر پایهی آن بندگانش را مکلف به پیروی از آن نموده است. اکنون این پرسش به میان می آید که: در گرفتن روزه چه فلسفهای نهفته است؟ در صورت بیتوجهی به این فریضه چه فواید و ارزشهایی از دست میرود؟ روزه چه خلأی را در زندگی انسان پر میکند؟ آیا در جهان متمدن امروز و برای انسانهای قرن بیستم و عصر ارتباطات که بهترین امکانات زندگی و ابزارهای رفاهی دست یافته و از پیشرفتهترین دانش و فناوری بهرهمند اند، طرح چنین مسایل متافیزیکی و عمل به این امور عبادی چه پیامدهای مثبتی دارد؟
نقش روزه در تندرستیِ انسان:
در میان کتابهای پزشکی (قدیم و جدید) کمتر کتابی یافت میشود که دربارهی روزه و نقش آن در تندرستیِ انسان، سخنی به میان نیامده باشد. پزشکان بر این باور اند که روزه می تواند بسیاری از بیماری ها را درمان نماید و حتا در موارد متعدد از آن به عنوان تنها راهِ درمانِ برخی از بیماریها یاد کرده اند.
دکتر کارلو (پزشک آمریکایی) در این زمینه میگوید: «روزهای که دین اسلام واجب کرده است، بزرگترین ضامن سلامتی انسان است.» وی برای درمان بیست و نه مورد از بیماریهای صعب العلاج گرفتن روزه را شدیداَ تجویز میکند که ـ جهت اختصار ـ تنها به برخی از آنها اشاره میکنیم: سرطان خون، بیماریهای عصبی، یبوست مزمن، ناراحتی گرده و مثانه، گرفتگی مجاری خون، فشار خون بالا، بیماریهای معده و روده، امراض چشمی مثل آب چشم، افسردگی، ضعف جنسی، ورم کیسهی صفراء و...
دکتر آلکسی سوفورین (پزشک روسی) میگوید: «تنها راه برای قطع ریشهی سرطان، روزه است و بس».
وی میافزاید: «درمان از طریق روزه فایدهی ویژهای در بیماریهای کمخونی، ضعف رودهها، التهاب بسیط و مزمن، دملهای درونی و بیرونی، سل، بیماری های شکر، جلدی و مانند آن دارد.»
دیدگاه کویل پا (فرانسوی): «بیشتر بیماریها ناشی از تخمیر یافتن غذا در رودهها است که همه با روزه اصلاح میگردد.»
دکتر پاک نژاد (پزشک ایرانی) بر این بارو است: «در مدت یک ماه روزهداری، انسان دارای یک بدن تازه، تعمیر یافته و آزاد گردیده و ازقید و بند سموم رهایی مییابد.»
دکتر اوتوبو خنگر می گوید: «در مدت پنجاه سال که از تآسیس درمانگاه (کلینکِ) من میگذرد، بیش از پنجاه هزار بیمار در این درمانگاه توسط روزه درمان شده اند.»
«فایدهی بزرگ کم خوردن و پرهیز کردن از غذاها در یک مدت کوتاه آن است که چون معده در طول مدت یازده ماه، مرتب پر از غذا بوده، در طی یک ماه روزهداری مواد غذایی خود را دفع میکند و همین طور جگر که برای حل و هضم غذا مجبور است دایماَ صفرای خود را مصرف کند در مدت سی روز (یک ماه روزهداری) ترشحات صفرائی را صَرفِ حل کردن باقیماندهی غذای جمعآوری شده خواهدکرد. دستگاه هاضمه در نتیجه کم خوردن غذا، اندک فراغت حاصل نموده و خستگی را از خود دور مینماید. روزه یعنی کم خوردن و کم آشامیدن در مدت معین از سال. این بهترین راه درمان و حفظ تندرستی است که طب قدیم و جدید را از این جهت متوجه خود ساخته است. مخصوصاَ بیماریهایی که بر دستگاه های هاضمه، به خصوص کبد عارض میگردد و توسط دارونمیتوان آنها را درمان کرد، روزه به خوبی معالجه مینماید.»
همۀ این دیدگاهها در دو جمله کوتاه و نغز حضرت رسول اکرم(ص) خلاصه میشود:
الف: «معده مرکز تمام بیماریها و پرهیز بهترین راه برای درمان آنهاست».
از این جهت است که پرخوری، خوابیدن و حمام کردن با شکم پر و... در دین اسلام، مکروه و ناپسند شمرده شده است. زیرا به سلامتی انسان آسیب میرساند.
ب: «روزه بگیرید تا تندرست بمانید».
خلاصه آن که معده کانون انواع بیماریها است و راه معالجهی آنها روزه گرفتن میباشد زیرا عامل بسیاری از مرضها افراط و زیادهروی در خوردن غذاهای گوناگون است، چون مواد اضافی و جذب نشده به صورت چربیهای مزاحم در نقاط مختلف بدن و یا به صورت چربی و قند اضافی در خون باقی میماند. این مواد اضافی در لابلای عضلات بدن، در حقیقت لجنزارهای متعفنی برای پرورش انواع میکروبها و بیماریهای عفونی قرار میگیرد در این حال بهترین راه مبارزه با این نوع بیماریها و نابود کردن این لجنزارها، امساک (روزه گرفتن) است.
روزه و سلامت روانی
نقش روزه در سلامتیِ روان و طهارت روح، به مراتب افزونتر از نقش آن در سلامتی جسم است؛ زیرا گرفتن روزه ـ بر اساس گفتهی روانشناسان و روانپزشکان ـ هم باعث کاهش بیماریهای روانی (حتی در بعضی موارد سبب درمان قطعیِ آنها) میشود و هم تقویت، پاکی و بزرگی روح را در پی دارد. از این رو به برخی از موارد بسیار مهم و اساسی آثار روحی و روانی روزه به طور گذرا اشاره میکنیم:
1ـ تقویت اراده:
انسان موجودی است دارای اراده و اختیار، لذا هم میتواند بر کارهای زشت و غیرقانونی دست زند و هم قادر است کارهای خوب و پسندیده انجام دهد.
به بیان دیگر: انسان هم دارای شهوت، هوس و نفسِ سرکش است که او را به سوی زشتی و بدبختی میکشاند و هم از نیروی خرد و عقل بهرهمند است که وی را به جانب سعادت و نیکبختی هدایت میکند.
بر سرِ این دوراهی آنچه وی را در پیروی از فرمانِ خِرد و فطرتِ پاک انسانی و پاگذاری روی خواست های نفس سرکشیده و هواهای لجام گسیختهی شهوت حیوانی، توانمند میسازد، شناخت آفریدگار یکتا و پیروی از دستورهای نجاتبخش اوست و بدون شک یکی از مهمترین دستورالعملهای خداوند بزرگ، فریضۀ روزه است.
انسانی که در روزهای روزهداری با آنکه در میان نعمتهای فراوان و غذاهای متنوع غرق است و برای بهرهبرداری از انواع لذتهای شهوانی و جنسی، توانایی دارد، وقتی به امر خداوند حکیم از خوردن همه آن نعمتها و غذاها دست کشیده و روی تمام لذایذ جنسی پا میگذارد، در حقیقت توفیق یافته تا مهار نفس سرکش را در اختیار خود گرفته و بر دهن اسپ چموشِ خواستهای درونیاش، لجام زند؛ یعنی این انسان توانسته است برای نفس سرکشش «بِرِیک» بسازد تا با استفاده از آن در موارد خطرناک، خود و ایمانش را از افتادن در پرتگاههای بیتقوایی حفظ کند. پس روزه در واقع، ارادهی انسان را قوی ساخته و مهارِ نفس سرکش را در اختیار او قرار میدهد. پیامبر گرامی اسلام(ص) میفرماید:
«روزه آرزوهای نامشروع نفس را از بین میبرد و نیروی شهوات را کنترل میکند.»[
2ـ پاکیزه گیِ روح:
پس از آنکه انسان روزهدار، مهار نفس را در دست گرفت و غریزههای گوناگون خود را تعدیل و اداره نمود، زمینه را برای انجام واجبات و ترک محرمات آماده میسازد؛ برای چنین انسانی از هر لحاظ، شرایط برای توبه و بازگشت به خداوند بخشایشگر فراهم است و با یک توبه حقیقی و پشیمانی واقعی، میتواند خانۀ خاکآلود و دود زدهی دل را تکان داده و آیینۀ گرد آلود و غبار گرفتۀ عقل را پاک و مصفا سازد تا از یک روح پاک و روان سالم بهرهمند گردد. در این زمینه پیامبر میفرماید: «روزه، قلب را مصفا و نورانی میکند.»
3ـ نزدیکی به خداوند:
انسانی که مطیع فرمان الهی است هیچگاه به سوی حرام دست دراز نمی کند و به کارهای واجب، پشت نمی کند، بدون شک چنین فرد، بندۀ مقرب درگاه حضرت حق میباشد، به کوی او راه می یابد و در وادی امن او گام می نهد. اینگونه بنده است که حتا شایستگی هم سخن شدن با حضرت حق را پیدا میکند و میتواند از فرشته ها هم پیشی گیرد.
سرانجام، به جایگاهی تکیه می زند که آخرین آرزوی انسانهای خداجو و نهاییترین هدف بندگان خداپرست بوده است، زیرا بالاتر از آن، مقام دیگری و ارزشمندتر از آن، جایگاهی وجود ندارد و اگر وجود دارد، آن جایگاه معبود است، نه جایگاه عبد، مقام خالق است، نه مقام مخلوق و مرتبۀ علتالعلل است نه درجۀ معلول.
نتیجه آنکه: دین اسلام ـ از آنجا که دین کامل و جامع است ـ به تمام ابعاد وجودی انسان و به همهی زوایای زندگی او عنایت تام دارد؛ از این جهت آفریدگار هستی با وضع قوانین جاویدانه و با تسریع دستورات عادلانه، هم نیازمندیهای جسمی او را برطرف میسازد و هم به ضرورتهای روحی او پاسخ میدهد؛ اگر از یک سو با تسریع عبادات به پرورش و پالایش روح او میپردازد از سوی دیگر همین عبادات را دوا برای درمان مرضهای بدنی او نیز قرار میدهد. اگر روزه را برای تقویت اراده و بالا بردن عزت نفس بندهاش واجب میکند، از جانب دیگر آن را به عنوان بهترین داروی شفابخش برای کاهش اختلالات عصبی و اضطرابهای روحی او نیز معرفی میکند.
امروز ملیونها انسان در دنیا ـ به ویژه در کشورهای توسعه یافته و متمدن ـ از بیماریهای روانی و از نبود آرامگاه روحی به شدت رنج میبرند و دهها انسان در روز در سرتاسر جهان به خاطر اضطرابهای روحی و فقدان پناهگاه معنوی، پوچ انگاریِ این عالم و به بنبست دیدن این جهان طبیعت، دست به خودکشی میزنند.
توجه به مسایل عبادی و امور ماوراء طبیعی ـ به گفته روان شناسان ـ بهترین درمان این بیماریها است و روزه که از مهمترین عبادات الهی و از اساسیترین فرایض دینی به شمار میرود، شایستهترین درمان برای فشارهای روحی و بیماریهای روانی دانسته شده است، زیرا انسان روزهدار، خود را در جهانی میبیند که از خود حساب و کتابِ دقیق دارد و گرداننده آن، نیرویی است که فناپذیری و نیستی در وجودش راه ندارد. اوست که به همه، هستی داده و از همه، هستی را میگیرد و هیچ حرکتی بدون توفیق و مشیت او به جریان نمیافتد. او خالق این جهان و ادارهکنندهی جهان پس از مرگ است. انسان روزهدار نیک میداند که زندگی انسان هیچگاه پایان ندارد بلکه فقط چهره میگرداند و در کیفیت آن، دگرگونی پیش میآید.
اینگونه انسان همواره به زندگی خویش لبخند زده و فردای خویش را درخشان میبیند؛ بندهی روزهدار هرگز خویش را تنها تصور نمی کند، بلکه خود را تحت نظارت دقیق و همیشگی نیروی قدرتمند و جاوید میبیند و در همه حالات کمکهای نهانی و امدادهای غیبی آفریدگار خویش را در لحظه لحظۀ حیات خویش تجربه مینماید.
از این رو، بر ما لازم است که درباره مسائل عبادی و ارزشهای دینی که یگانه راه و ضامن سلامت فرد و جامعه است خوب توجه و تامل کنیم و هیچگاه تحت تاثیر فضای موجود و رخدادهای غمانگیزِ عصر سیاه طالبان و پیش از آن قرار نگیریم، زیرا الگوی زندگی، پیامبر گرامی اسلام و پیشوایان معصوماند. عمل به سخنان آن بزرگان، چراغ راه زندگی است و اما طالبان و امثال آنها بشرهای عادی و خطا پذیراند که هیچ ارتباطی با اسلام واقعی و دین الهی ندارند.
باید هوشیار و آگاه باشیم که صنعت و فنّاوریِ پیشرفتۀ چند قرن اخیر، گرچند در بسیاری از ابعاد زندگی مادی انسان، نیازمندیهای انسان را به حداقل رسانده ولی بیتوجهی به مسایل متافیزیکی و پشتپا کردن به ارزشهای معنوی، خسارات جبران ناپذیری در بُعد روحی و روانی بشر به وجود آورده است. این نکته را نیز نباید فراموش کرد که تنها راه نجات از این بحران حیرتآور، برگشت به امور معنوی است.
نظرات شما عزیزان:
|